حسرت آغوش
unbreakable lotus
اینجا خانه ی امن دخترکی است که از زندگی می نویسد...
درباره وبلاگ


روزمره نوشت



نويسندگان
سما

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
جمعه 28 / 11 / 1394برچسب:, :: 3:56 AM :: نويسنده : سما

 گاهی فکر می کنم چقدر دلم یه آغوش مهربون می خواد. آخرین باری که کسی با تمام وجود بغلم کرد کی بود؟

یه وقتایی به آغوش کشیده شدن رو با چشمای بسته تصور می کنم. همینم شیرینه...



نظرات شما عزیزان:

بانوی سپید
ساعت22:45---28 اسفند 1394
عزیزم من این حست رو خوب یادم هست و می فهمم...

عود
ساعت14:10---6 اسفند 1394
انسان موجودی واقعا ناشناختس وقتی بخواد حتی جهنم رو بهشت می بینه واین کارو فقط عشق می کنه یعنی با چشم عشق فقط خوبیها وزیبایها رو می بینی واون لذت آغوش رو اما شاید شاید اون آغوشه همان آغوشه آرمانهای ما نبود ولی چون ما می خواستیم واین از دریچه عشق بودهمه چیز ریبا به نظر می اومد نمی دونم واضح گفتم یا نه ولی بیخیال اگه متوجه نشدی مشکل از تو نیست مشکل از منه
پاسخ: بله متوجه شدم. دقیقا همینه


عود
ساعت8:57---29 بهمن 1394
چون انطورکه دلت می خواد هست ولی در واقعیت هیچ چیز آنطور که می خوای نیست
پاسخ: اینم حرفیه! ولی نمی تونم بگم زمانی که تجربه ش کردم خیالش از خودش شیرین تر بود. واقعا برام اینطور نبود...


عود
ساعت8:56---29 بهمن 1394
در فضای مجازی جنسیت مهم نیست ونه بشر بودن ونه آدم بودن بلکه انسان بودن مهمه
پاسخ:


عود
ساعت8:12---28 بهمن 1394
به نظر من احساسش شیرین تره تا خود واقعیش
پاسخ: چطور ممکنه؟ راستی ممنونم از پیام خصوصی تون. :) راستش من به یه هم جنس خیلی احتیاج دارم. یه چیزی مثل خواهر...


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: